- نویسنده : علی طهماسبی
- ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
- کد خبر 13389
- بدون نظر
- ایمیل
- پرینت
سایز متن /
به نام خداوند جان و خرد
کزین برتر اندیشه بر نگذرد
*********************
*🖋️یادی از شادروان سیدحیدر موسوی ،نماد و شناسنامه شاهنامه خوانی در ایل بزرگ بختیاری*
۱۳۶۰___۱۲۹۰
( مال آقا)
شاید به دشواری بتوان احساس خاص وغیرقابل توصیفی را که در هنگام حضور در محفل شاهنامه خوانی سیدحیدر موسوی تمام وجودمان را تسخیر می کرد،به دیگرانی که چنین تجربه ای را نداشته اند القا نمود اما به حکم وظیفه و ادای دین نسبت به این مرد تکرارنشدنی،بایدبه تأثیرشگرفِ زندگی،حضور وهنر او برهمه کسانی که از نزدیک وی و هنرش را می شناختند پرداخت،بااین امید که اندکی از دَین خویش رانسبت به این چهره ی ماندگار ادا کرده باشیم.
☸️به راستی چگونه است در میان نسلی عموما بیسواد که کمترین ارتباطی با کتاب و کتابت نداشته و جز تعداد انگشت شماری که سواد محدودی در حد خواندن و نوشتن متون ساده را داشته اند،مردی ظهور می کند که علیرغم بی بهره گی از سواد کلاسیک و مدرسه ای امروز،شاهنامه فردوسی را آنچنان مرور کرده و چنان برحوادث ریز ودرشت و شخصیت های نقش آفرین واسامی خانواده ها و پهلوانان دوره های مختلف پادشاهی آن مسلط می شود که گویا خود همپای فردوسی بزرگ در نگارش وسرایش شاهنامه شرکت داشته است؟!
☸️مگر می توان شب های خاطره انگیز وسرد زمستانی،اتاق های گلی،چراغ های طوری،ضبط صوت های قدیمی… وگرمای محفل شاهنامه خوانی سیدحیدر را یاد برد و بازگو نکرد؟
*☸️بهره مندی از آوایی خوش و فوق العاده دلنشین همراه با فراز و فرودهای زیبایش در خوانش شاهنامه،پرهیز از یکنواختی،توضیح وتفسیر اشعار و داستانها بابیانی بسیار ساده وشیرین،تغییرحالات چهره متناسب با موقعیت های بزمی و رزمی و شرایط غم وشادی وشکست وپیروزی ویأس وامید،برقراری ارتباط چهره ای و کلامی با محفل نشینان،انتخاب و حفظ ابیات کلیدی داستانها از میان هزاران بیت شاهنامه ودر عین حال حفظ پیوستگی و نظم داستان تا رسیدن به سرانجام آن،استفاده از ضرب المثل ها و تشبیهات و بیان سرگذشت های کوتاه و بسیار شیرین و شنیدنی و توأم با طنز در میانه ی خوانش شاهنامه وبسیاری ویژگی های منحصربفرد دیگر در سبک شاهنامه خوانی سیدحیدر، نقش بسزایی در محبوبیت و جذابیت کار ایشان داشته است،مضافا اینکه وی هرگز ودر هیچ محفلی،کتاب شاهنامه ای همراه خود نداشته وجز به حافظه ی قوی خویش تکیه نمی کرد.*
☸️نکته قابل توجه دیگر در زندگی و شخصیت این مرد بیادماندنی،بهره مندی ایشان ازطبع شعروشاعری بوده است که به مناسبت های مختلف وفی البداهه اشعاری را در قالب طنز ویادر توصیف اتفاقات محلی ومنطقه ای می سروده است که همگان را به وجد آورده و شادی و خنده را بر لبان اهل محفل می نشاند.
☸️البته از برداشتن شاهنامه،به نوبه ی خود در تقویت هنرشعری او مؤثر بوده است واین توانایی به وی کمک می کرد تا هرازگاهی که در حین خوانش شاهنامه،مصراع یا بخشی از آن را به خاطر نمی آورد،بلافاصله و بدون آنکه توقفی در آوازش پیش آید،به کمک واژه های شاهنامه وبرهمان وزن و قافیه و ردیف،به نحوی بیت را کامل میکرد که جز اهل فن،کمتر کسی متوجه این موضوع می شد.
☸️چهره ی جذاب ونوای منحصر بفرد سیدحیدر در کنارلحن دلنشین و اوج وحضیض های فوق العاده اش در خوانش شاهنامه، همراه با نگاههای معنادار و نافذش بر تک تک محفل نشینان،آنچنان به هم آمیخته می شد و فضایی را بر مجلس حاکم می کرد که دل کندن از آن تا پاسی از نیمه شب ولحظه به سرآمدن داستان،بسیار دشوار بود.
☸️به راستی که در محفل شاهنامه خوانی سیدحیدر،آنچنان خود را آماده شنیدن نبرد رستم و اشکبوس می کردیم که گویی خود حاضروناظر صحنه نبرد بوده ایم.
لحظه ی انتظار برای شاه بیتی که خبر از پیروزی یل سیستان بر پهلوان تورانی می داد ،خون به زیر پوستمان هجوم می آورد،بزرگترها عضلاتشان منقبض می شد،گاهی همگی نیم خیز شده ومی خواستند نهیب بزنند بنازم یل پهلوان….
در چنین زمانی بود که با پیروزی رستم، آوای توأم با غرور سیدحیدر موسوی به نقطه اوج خود می رسید،سرها بود که بی اختیار می جنید،دنباله آواها کشیده می شد واحساس غرور وشعف وشادمانی تا مغز استخوانها نفوذ می کرد.
پیاده ندیدی که جنگ آورد
سر سرکشان زیر سنگ آورد
هم اکنون تورا ای نبرده سوار
پیاده بیاموزمت کارزار
براو راست خم کرد وچپ کردراست
خروش از خم چرخ چاچی بخاست
قضا گفت گیر و قدر گفت ده
ملک گفت احسنت مه گفت زه
کشانی هم اندرزمان جان بداد
تو گویی که خود او زمادر نزاد
وآنجا که خاقان چین نومیدانه گفت:
گَرَش تیر از ترکش رستمی است
نه بر مرده بر زنده باید گریست
کنون نیزه و تیر ایشان یکیست
دل شیر در جنگ شان اندکی است
و…
☸️امروز که پس از گذشت سالهای بسیار از رحلت آن مرد بزرگ،وقتی نوارهای کاستِ قدیمی محافل شاهنامه خوانی اورا بارها و بارها با جان و دل گوش می کنم واشعار بیشماری را که از بر می خواند از جهت درستی خوانش کلمات و رعایت توالی و ترتیب اشعار و سیر داستان از ابتدا تا انتها با کتاب شاهنامه مقایسه می کنم، بیش از پیش به قدرت هوش و حافظه وی و استعداد و مهارت عجیب او در خلاصه کردن داستان در قالب انتخاب اشعار کلیدی پی برده و براو درود میفرستم.
*بدون شک اگر شاهنامه فردوسی به عنوان سند ملی و شناسنامه پرافتخار ایرانیان،از دیرباز در میان مردم منطقه ما شناخته شده و جایگاهی داشته است،مدیون و مرهون سیدحیدر موسوی است واگر پس از او کسانی به شاهنامه و شاهنامه خوانی رغبتی نشان داده اند تحت تاثیر شاهنامه خوانی این مرد بزرگ وقدم گذاشتن در راهی بوده است که چراغ آن را سیدحیدر موسوی روشن کرده است…*
*☸️زنده یاد سیدحیدر موسوی نه تنها به عنوان شاهنامه خوانی ممتاز در میان ایل بزرگ بختیاری شناخته شده بوده است بلکه درسال۱۳۵۶ با شرکت در کنگره ملی طوس واجرای شاهنامه خوانی به سبک خاص خویش،درسطح کشور نیز معرفی شده است.*
روحش شاد و نام ویادش جاودانه باد🌷
*سید مرتضی حیاتی*
https://akhbarghalehtol.ir/?p=13389